Google Website Translator Gadget

بچه تر از این حرف هام...

بی خیال شدم
بی خیال اتفاقی که هی زور می زنم و انگار خیال افتادن ندارد

اما تو بی خیال نشو!
علی الحساب با بوسه ای بخندانم

خُل شده ام انگار!
بی مقدمه به آدمها می خندم
به دنیا می خندم
حتی به بغض هایم  به گریه هایت

باید هم دیوانه شده باشم
هی سینه می چسبانم به سینه ات
هی ذره ذره می نوشم ات
اما این فاصله ی لعنتی کم نمی شود

نمی شود که بازویم را بگیری
چرخی در شهر بزنیم
و این آدمها را از رو ببریم
این خیابان ها را
و این ماشین ها خجالت بکشند
بعد خسته که شدیم به خانه برگردیم
من شعر بخوانم و تو چای بخوری
بدون قند!

چشم هایت را ببند
تکان نخور!
همین جا خوب است
در آغوشم باش
جای امنی است
باور کن!

اینجا که هستی
من پیر نمی شوم
انگار دست های تو بر سرنوشتم چنگ انداخته
اینجا که هستی
انگار پیامبرم
بی کتاب و معجزه ای حتی

دست هایت را که داشته باشم
معجزه ای لازم نیست
 اما چشم هایت را فقط می خواهم نگاه کنم

دیوانه شده ام
صبح به صبح خیالم را با خود به خیابان می برم
و شب به شب حرف هایم را به رختخوابم
کنار این پنجره
که انگار سالهاست سرطان گرفته است

دیوانه شده ام
می خواهم اسم تو را جار بزنم
حرف به حرف   با صدای بلند
الف...
ب...
پ...
ت...
ث...
جیم حرف جالبی است
پای همین جیم امضا می کنم:
مرد غیرتی تو!

می خواهم در چشمهایم ریشه کنی
من با نگاهم تو را جار بزنم
تا این آدمها از رو بروند

چشمهایت را ببند
تکان نخور!
تا من آواز بخوانم و تو چای بخوری
بدون قند!

باور کن بچه تر از این حرف هام
که هنوز هر وقت به ستاره ای نگاه می کنم
گریه ام می گیرد
بچه تر از این حرف هام...

۶ نظر:

  1. وقتی چشمانش را ببندد یعنی می خواهد به ارامشی برسد که تا بحال نداشته و همان موقع که تو داری با تمام احساس برایش شعر می خوانی کمال سردی و بی اعتناییست کسی که چای می خورد و شاید در سر چیزی دیگر می پروراند . پس بگذار با چشمای بسته سر بر شانه های تو بگذارد .

    پاسخحذف
  2. می خواهم در چشمهایم ریشه کنی
    من با نگاهم تو را جار بزنم
    تا این آدمها از رو بروند

    دوستش داشتم خيلي

    پاسخحذف
  3. هی سینه می چسبانم به سینه ات
    هی ذره ذره می نوشم ات
    اما این فاصله ی لعنتی کم نمی شود

    نمی شود که بازویم را بگیری
    چرخی در شهر بزنیم
    و این آدمها را از رو ببریم
    این خیابان ها را
    و این ماشین ها خجالت بکشند
    بعد خسته که شدیم به خانه برگردیم
    من شعر بخوانم و تو چای بخوری
    بدون قند!

    پاسخحذف
  4. آقا این شعرها رو خراب نکن

    می ترسم از روزی که امثال شما مسلمانان روشنفکر روی کار بیایند ، قطعا مثل جمهوری اسلامی اما درابعاد کمتر کشتار و اعدام راه خواهید انداخت اما این بار چون شما دست در دست غرب می گذارید حتی همین ۴ تا خبری که از اعدام ها منتشر می شود هم منتشر نخواهد شد و حتی اخبار نقض حقوق بشر هم مخابره نخواهد شد

    از شما کفتارها که کمین کرده اید می ترسم

    پاسخحذف
  5. :-)

    ولی من از شما نمی ترسم حتی اگر از زیر کار بیایید روی کار
    ولی انصافاً کفتار که روشنفکر نمیشه یا روشنفکر که کفتار نمیشه
    بهتره بگید روشنفکر نما مثلا
    به هر حال ممنون که وقت گذاشتید شعر را خوندید
    امیدوارم دوست داشته باشید

    پاسخحذف